ناگفته های تجمع در هفت تیر
روز 22 خرداد که عده ای بانوان نخبه واعضای تشکلهای زنان که درپی اعلام گردهمایی بانوان برای استیفای حقوق این جامعه تحت بی مهری چه از نظر نظام وچه ازنظر مراجع فقهی در حضور عده قلیلی که پای آن را امضا کردند درکوتاه ترین زمان ممکنه به پایان رسید آنچه که مورد توجه بنده در این همایش اعتراض آمیزقرار گرفت در دور میدان اتوبوسهایی که پارک شده بودند سربازانی که ازداخل آن پیاده می شدند نظر من به سربازی جلب شد که با صدای بلند مردم را متفرق می کرد اینجا بود که ضرب المثل کاسه داغ تر از آش به ذهنم خطور کرد سربازان دیگری هم بودند که آنها با افراد تجمع کننده کاری نداشتند0 بله یک سرباز صفر اینگونه آتشی تر از مزدوران مسقر در آنجا , مردم را با داد و فریاد دور می کرد آری تا وقتی از خودمان این گونه آدم فروش داشته باشد باید هم اینگونه نظام چوپان بر سر گله داشته باشیم قیومیت سزای ماست که همین خود فروشان دو آتشه درونی بدتراز مزدوران ,کار راخراب می کنند0 وقتی ما را تک تک به کناری بکشند بدترین انتقاد ها را به حاکمیت می کنیم ولی وقتی کنار همدیگر که باشیم مسئله دیگر فرق می کند آن وقت دیدگاهها فرق خواهد کرد هر کدام درشکل حامیان نظام در می آییم چرا که تجربه نشان داده که این درون و یرون خصلتی است که ما را در جای خود نگه می دارد وترس از آدم فروشی , ما را به عکس العملی متفاوت وا می دارد احساس لو رفتن آدم فروشی از جانب دیگران حتی نزدیک ترین افراد به خودمان وعاملی دیگر که این ازخصوصیات بارز شرقی ها می باشد که شخصیتی اسطوره ای را می سازند واین خود باعث می شود هرچند در تنهایی و عده قلیل جمعی ما نسبت به کسی منتقد باشیم ولی در جمع کثیر این گونه نخواهد بدی های شخص مورد نظر در جو موجود به فراموشی سپرده خواهد شد وعامل دیگر نبود آزاد اندیشی ما را در چنبره الگوی پاتریمونالیستی می چرخاند راه برون رفت تمرین گویشها بدون استهزای دیگران می باشد یعنی کلیشه ای و هم شکل صحبت کردن آفتی است که همیشه ما را ازباز فکر کردن عقب نگه داشته است 0
مرض اظهار نظر مسئولین در همه امور
نمی دانم این مرض منشاء آن ازکجاست که بر مسئولین ما همیشه واجب می شود که در هر موضوعی که تخصص ندارند باید اظهار نظر کنند این بیماری شاید در بعضی خصایص ما ریشه دارد مثل مسائل طبابت است که در مورد بیماری , وقتی کسی از درد اعضای بدن خود در جمعی حرفی بزند تمام افراد حاضر در آنجا برای آن شخص دارو تجویز می کنند و این بیماری بعهد از انقلاب در مسئولین به صورت وافری یافت می شود 0 چرا که در جامعه ای که شایسته سالار ی در آن حرف اول را بزند هیچ کس به خود اجازه دخالت در موضوعاتی را نمی دهد که در آن هیچگونه تخصصی نداشته باشد 0 مسئولانمان ماشاءالله آن قدر تخصص و مهارت از سرو رویشان شره می کند که در هر زمینه خود را صاحب تخصص می دانند مخصوصا اگر این مسئولین در رده های بالاتر باشند این عناوین تخصص ها به صورت تساعدی ظهور پیدا خواهد کرد0 برای مثال دیده می شود که شخصی در امور فقهی از هنر و روشنفکران غربی سخن می گوید و اسامی آنها را به صورت حرفه ای عنوان می کند و حال اگر در مناظره آزاد قرار بگیرد در چند جمله اول نشان از نفی تفکر او را نشان می دهد واز حرکت باز خواهد ماند ولی او می بیند که این شخص در عالم تفکر سرشناس است برای خود شیرینی هم شده از آثار و یافته های علمی او سخن می گوید0 هر که نداند می گوید چه آزاد اندیشی چه استاد فرزانه ای , ولی نمی داند که پشت این تفکر به ظاهر روشنفکر چه متحجرانی که از او حمایت نمی کنند ؟